...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

Title-less

پنجشنبه, ۱ دی ۱۳۹۰، ۰۶:۴۱ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

به یاد شهید ایلیا...

قمار بازم کرده اند...چشمانت...بس است دیگر...

تمام وجودم را وسط می گذارم تا لحظه ای...دریای آبی چشمانت را طوفانی نبینم...

پاییز تمام شد...فکر دل ما را نکرد...که خو کرده بود...به تماشای آوارگی برگ های خزان در باد...مثل تو...

........................................................

*. وقتی آواره هستی...فقط آوارگی آرامش می دهد...خب !

*.حضرت سلطان چی می شد من الآن تو حرمت بودم...( کسی که خیلی دل تنگه )

*.هویزه ایضن !

*.می خوابم تا فراموشت کنم... و فراموشت می کنم...به همین سادگی...

یا علی مددی...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۱۰/۰۱
مانا

نظرات  (۴)

یا ایلیا مدد...
بعضی وقتا خوابیدن اول بیداریه...به همین سادگی...
سلام عزیزم ..

می دونی من هنوز گیج متون ت هستم ؟!


آپم عزیزم !
یه عالمه خوشال میشم پیشم میای!
گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهد...
۰۶ دی ۹۰ ، ۰۰:۱۴ روح الله
راستی خدایا ممنونم که چشمانم را درست وقتی نیاز است پر از خواب می کنی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">