...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱
بسم الله الرحمن الرحیم

تا به حال هیچ شعری جز این شعر نتوانسته حس کرنش در برابر عظمت "علی اعلی" را در درونم شعله ور سازد...طوری که بگویم حاضرم خدای خود بخوانمت یا علی...

"خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران

که تو را آفرید.

از تو در شگفت هم نمی توانم بود

که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست:

مور، چه می داند که بر دیواره ی اهرام می گذرد

یا بر خشتی خام.

تو، آن بلندترین هرمی که فرعونِ تخیّل می تواند ساخت

و من، آن کوچکترین مور، که بلندای تو را در چشم نمی تواند داشت

 

***

پایی را به فراغت بر مریّخ، هِشته ای

و زلالِ چشمان را با خون آفتاب، آغشته

ستارگان را با سرانگشتان، از سرِ طیبَت، می شکنی

و در جیب جبریل می نهی

و یا به فرشتگان دیگر می دهی

به همان آسودگی که نان توشه ی جوین افطار را به سحر می شکستی

یا، در آوردگاه،

به شکستن بندگان بت، کمر می بستی

***

چگونه این چنین که بلند بر زَبَرِ ما سوا ایستاده ای

در کنار تنور پیرزنی جای می گیری،

و زیر مهمیز کودکانه بچّگکان یتیم،

و در بازارِ تنگِ کوفه...؟

***

پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم

که عمود بر زمین بایستد...

پیش از تو، هیچ خدایی را ندیده بودم

که پای افزاری وصله دار به پا کند،

و مَشکی کهنه بر دوش کشد

و بردگان را برادر باشد.

آه ای خدای نیمه شبهای کوفه ی تنگ.

ای روشن ِ خدا

در شبهای پیوسته ی تاریخ

ای روح لیلة القدر

حتّی اذا مَطلعِ الفجر

اگر تو نه از خدایی

چرا نسل خدایی حجاز «فیصله» یافته است...؟

نه، بذرِ تو، از تبار مغیلان نیست...

***

خدا را، اگر از شمشیرت هنوز خون منافق می چکد،

با گریه ی یتیمکان کوفه، همنوا مباش!

شگرفیِ تو، عقل را دیوانه می کند

و منطق را به خود سوزی وا می دارد

***

خِرَد به قبضه ی شمشیرت بوسه می زند

و دل در سرشک تو، زنگارِ خویش، می شوید

اما:

چون از این آمیزه ی خون و اشک

جامی به هر سیاه مست دهند،

قالب تهی خواهد کرد.

***

شب از چشم تو، آرامش را به وام دارد

و توفان، از خشم تو، خروش را.

کلام تو، گیاه را بارور می کند

و از نـَفـَست گل می روید

چاه، از آن زمان که تو در آن گریستی، جوشان است.

سحر از سپیده ی چشمان تو، می شکوفد

و شب در سیاهیِ آن، به نماز می ایستد.

هیچ ستاره نیست که وامدارِ نگاه تو نیست

لبخند تو، اجازه ی زندگی است

هیچ شکوفه نیست کز تبار گلخند تو نیست

***

زمان، در خشم تو، از بیم سِترون می شود

شمشیرت به قاطعیّتِ «سِجیّل» می شکافد

و به روانی خون، از رگها می گذرد

و به رسایی شعر، در مغز می نشیند

و چون فرود آید، جز با جان بر نخواهد خاست

***

چشمی که تو را دیده است، چشم خداست.

ای دیدنی تر

گیرم به چشمخانه ی عَمّار

یا در کاسه ی سر بوذر

***

هلا، ای رهگذاران دارالخلافه!

ای خرما فروشان کوفه!

ای ساربانان ساده ی روستا!

تمام بصیرتم برخی چشم شمایان باد

اگر به نیمروز، چون از کوچه های کوفه می گذشته اید:

از دیدگان، معبری برای علی ساخته باشید

گیرم، که هیچ او را نشناخته باشید.

***

چگونه شمشیری زهراگین

پیشانی بلند تو، این کتاب خداوند را، از هم می گشاید

چگونه می توان به شمشیری، دریایی را شکافت!

***

به پای تو می گریم

با اندوهی، والاتر از غمگزایی عشق

و دیرینگی غم

برای تو با چشمِ همه ی محرومان می گریم

با چشمانی: یتیم ِ ندیدنت

گریه ام، شعر شبانه ی غم توست...

***

هنگام که به همراه آفتاب

به خانه ی یتیمکان بیوه زنی تابیدی

وصَولتِ حیدری را

دستمایه ی شادی کودکانه شان کردی

و بر آن شانه، که پیامبر پای ننهاد

کودکان را نشاندی

و از آن دهان که هَرّای شیر می خروشید

کلمات کودکانه تراوید،

آیا تاریخ، به تحیّر، بر دَرِ سرای، خشک و لرزان نمانده بود؟

در اُحُد

که گلبوسه ی زخم ها، تنت را دشتِ شقایق کرده بود،

مگر از کدام باده ی مهر، مست بودی

که با تازیانه ی هشتاد زخم، برخود حدّ زدی؟

***

کدام وامدار ترید؟

دین به تو، یا تو بدان؟

هیچ دینی نیست که وامدار تو نیست

***

دری که به باغ ِ بینش ما گشوده ای

هزار بار خیبری تر است

مرحبا به بازوان اندیشه و کردار تو

شعر سپید من، رو سیاه ماند

که در فضای تو، به بی وزنی افتاد

هر چند، کلام از تو وزن می گیرد

وسعت تو را، چگونه در سخنِ تنگمایه، گنجانم؟

تو را در کدام نقطه باید بپایان برد؟

تو را که چون معنی نقطه مطلقی.

الله اکبر

آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟

فتبارک الله، تبارک الله

تبارک الله احسن الخالقین

خجسته باد نام خداوند

که نیکوترین آفریدگاران است

و نام تو

که نیکوترین آفریدگانی "

از شاعر بزرگ جناب آقای موسوی گرمارودی

منبع شعر

........................................................

* به یاد شهید ایلیا ننوشتم...چون یاد ایلیا یاد "علی اعلی" بود...

*.الحمدلله الذی جعلنا من المتسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین

*.خب غدیر که می شود...به یاد سقیفه...به یاد فدک...به یاد عاشورا...به یاد غیبت...زار می زنم...خب دست خودم نیست خب...

*.وقتی صحبت از علی اعلی باشد...این جا نوبت به "تو" می رسد...دوستت دارم...همین...

                                                                                                                 یا علی مددی...

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۰۳
مانا

نظرات  (۱۰)

سلام. مطلبتو خوندم. نمیدونم چرا ولی احساس کردم .... هیچی. آپم .اگه افتخار دادی یه سری بهم بزن
گلم.
علی در عرش بالا بی نظیر است

علی بر عالم و آدم امیر است

به عشق نام مولایم نوشتم

چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟
--------------------------------------------------------------------------------------------------------نام علی : عدالت

راه علی : سعادت

عشق علی : شهادت

ذکر علی : عبادت

عید علی : مبارک
پاسخ:
ممنون...از نظر قشنگت...
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی

رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید.




الحمدلله الذی جعلنا من المتسکین بولایه امیرالمومنین و الائمه المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین




عید خیلی مبارک....
علی. این شعر را توی کتاب های درسی مان دیده بودم. و از همان وقت ها این قطعه اش برایم دوست داشتنی بود که پیش از تو، هیچ اقیانوس را نمی شناختم که عمود بر زمین بایستد...
هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من

است... هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد.

(خطبه ی غدیریه)
.
.
.
.
.
.
عیدتون مبارک

چون نامه اعمال مرا پیچیدند

بردند به میزان عمل سنجیدند

بیش از همه کس گناه ما بود ولی

آن را به محبت علی بخشیدند.

عید سعید غدیر خم بر همه وبللاگ نویسان و همه comment نویسان مبارک
یک گیلاس شراب با طناب دار اضافه
به روزیم
لعنت خدا به کسی که این شعرو گفته

آنان که علی خدای خود پندارند
کفرش به کنار عجب خدایی دارند

خیانت کردند
ینفر که اسمت هم مثل نظر دادنته اینو بدون بدون حب علی و اولاد علی زندگی معنا نداره بقول شهریار دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین  زندگیم فدای بزرگمردیت و نابود باد هر که حبت یا علی در دلش نیست
ینفر که اسمت هم مثل نظر دادنته اینو بدون بدون حب علی و اولاد علی زندگی معنا نداره بقول شهریار دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین  زندگیم فدای بزرگمردیت و نابود باد هر که حبت یا علی در دلش نیست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">