...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

ذکر...

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۸۸، ۱۰:۴۳ ق.ظ
تسبیح را بر می دارم...دانه... دانه...ذکر می گویم...اسمت...اسمت شده ذکر هر لحظه ی من...

خواب را هم از چشمانم ربوده ای...

 و... چه زیباست...انتظار امواج پرتلاطم دریای چشمانم برای رسیدن به ساحل امن نگاهت...

........................................................

*.کلید گم شده پیدا نشد...دل منفجر شد...موج انفجار درش را شکست...

*.خیلی دلم می خواد از سفر جنوب بنویسم...اما نمی تونم...نه این که نخوام...نه این که نتونم...قلمش رو ندارم...

*.بعد از یک هفته از گم شدن ام پی تری و رممم امروز قراره اگه خدا بخواد برم اون جاهایی که احتمالش می ره افتاده باشند رو بگردم...مطمئنم که پیدا می شن... آخه...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۸/۱۲/۱۶
مانا

نظرات  (۵)

___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$َ
_______$$-$$$$$-$$----$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
_____________$$$
_____________$$$
____________ $$$
____________$$$
___________$$$
_________$$$$$
________$$$$$
______ $$$$$$
بدو بدو زود بیا تا دیر نشده آپ کردم اگه نیایی از دستت می ره ها بعدا نگی چرا خبرم نکردی ها .
سلام
رسیدن به خیر و زیارت قبول...

پرسیدم... ،
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمانت را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ،
آخر .... ،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ... :
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند .
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش ... ،‌ زلال باش ..... ،
فرقی نمیکند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،
زلال که باشی ، آسمان در توست .

نلسون ماندلا
۱۷ اسفند ۸۸ ، ۱۰:۳۵ خرابه کوچه کربلا
چیزی نگم سنگین ترم
منم آرزو می کنم که پیدا شهاگه نشدم هم عیب نداره انشا الله مطالب و فایلهای بهتری بعدا پیدا می کنی
موج انفجارش بدجور مهیب بود . اما نمی دانم چه حکمتی است که همه ی خرابیش برای خودش بود
.
.
.
یا مهدی ادرکنی . . .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">