...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

طلایی...

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ
یا سَیـِّدی...

وقتی لبخند می زنی...می دانم که بخشیده ای...

حالا با دسته گل هم آمده ای...


حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان          باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۶
مانا

نظرات  (۸)

وب خوبیه ادامه بده
سلام
فونت وبت خیلی ریزه.خوندنش مشکله.اگه میشه عوضش کن.ممنون
وقتی لبخند می زنی...
همه چیز را می دانم؛
سیدی...
۲۷ مهر ۹۱ ، ۱۹:۲۳ حسین سعدی
لبخند بزن خنده به لب های تو زیباست
مانند تَرَک روی اناری که رسیده ست..
سلام چه عجب
خسته نباشی . زحمت کشیدی
آپ شدی یذره .

میگم من قبلا هم گفتم پست های اینجا حذف و اضافه میشه
کسی قبول نکرد .
آقا پدر برادر . دوست . همسنگر . همرزم . دشمن . ماناااااااااااااااا
لطفا حذف و اضافه نکنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن
۲۸ مهر ۹۱ ، ۲۰:۰۹ وحید کوچولو
سلام
قبلا به من سر می‌زدید اما الان چی؟ منِ تهنای بی عرضه ناراحتم که هیچکی بهم سر نمی‌زنه. هچکی از دستم آویزون نمی‌شه. یه مترسک مگه چقدر طاقت داره؟ درسته که من پیر قبیله‌ی مترسک‌هایم، اما تهنام. نمی‌خواین کاری کنین که من از تهنایی در بیام؟
(در این کامنت اشاره کج و لوچی به شعرهای جلیل صفربیگی درباره مترسک هست. من از داداشم خواستم اون‌ها رو که از دوتا کتاب جداگانه پیدا کردم به هم بچسپونه که بشه یکی. اگه دلتون می‌خواد می‌تونید اون رو گوشه‌ی سمتِ چپِ وبلاگم پیدا کنید.)
سلام آبجی خوبی عید قربانو تبریک میگم داستانی که نوشتم به نظرم خیلی چرته برای همین به وبلاگم نمی ذارم به آبجی وخاله سلام برسون
فردا جای منم خالی کن
یاعلی
سلام آبجی خوبی اون روز می خواستم بذارم اما نشود الان اگه بشه برات می ذارم به آبجی بگو یادته چه آبرویی ازت بردم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">