...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

ناب...

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۱۲ ب.ظ

به نامـــِ که ؟ !

می دوزم نقشـــِ علی را با ذکر ِ یا زهرا...روی (سجاده ای که همیشه هم راهش بود*)...شاید که حرمـــِ رضا پهن شود...


ساعت 12:30 دقیقه است...راه می افتم تا اذانـــِ ظهر را ایستگاهـــِ مترو برسم...و بعد به سمتـــِ حصارک حرکت کنم...ساعتـــِ 14 باید آن جا باشم...

ساعت 14:15 دقیقه است جلویـــِ در ِ دانشگاه ام...کارتـــِ ملی ام را می دهم نگهبانــــِ دمـــِ در...می گویم : می خواهم بروم پیشـــِ خواهرم...می گوید : به خواهرتان بگویید برود سرپرستی...می گویم متوجه نمی شوم چه کار بکنم؟ می گوید : به خواهرتان بگویید برود سرپرستی...می گویم : کارتم را ببرم سرپرستی؟ می گوید : به خواهرتان بگویید برود سرپرستی...بی سابقه بود این همه دیر لود شدن ! ...می گویم : خواهرم خوابگاه نیست...می گوید : برود سرپرستی...می گویم : من همیشه کارت می گذاشتم و داخل می شدم...می گوید : این دفعه نمی گذارند...به خواهرم زنگ می زنم...ساعت 14:30، قرار است فیلمـــِ روزهای زندگی شروع شود... من که زمانـــِ اکرانـــِ فیلم را از دست داده بودم از تهران کوبیده ام آمده ام دانشگاهـــِ حصارک تا فیلم را ببینم...می گویم : می گوید باید بروی سرپرستی...می رود بعد از چند دقیقه تماس می گیرد که سرپرستی گفته است به ما مربوط نمی شود...می گویم : بیا این جا...چند دقیقه ای منتظر می مانم...می رسد...پیاده این همه راه را با زبانــــِ روزه آمده...به نگهبانی می گوید : خواهرم که نمی خواهد برود خوابگاه و به من می گوید : چرا خودت این را نگفتی این همه راه آمدم...ساعت 15 است کارتم را می دهم راه می افتیم...با خودم فکر می کنم اگر همان اول می گفتم که نمی خواهم بروم خوابگاه اجازه ی ورودم را می داد...

فیلم بیست دقیقه ای است شروع شده...جایی که سرباز ها تشنه هستند و ریخته اند دور  ِ یک گالنـــِ آب و آب می خورندمی رسیدم سالن...از همان لحظاتـــِ اول میخ کوبـــِ فیلم شده ام...سر تا سر ِ فیلم فقط یک چیز را نشانم می دهد...تلاش برای نجاتـــِ جان آدم ها تحتـــِ هر شرایطی...برای منی که به خاطر ِ دیدن و شنیدنـــِ خبار و صحنه های این همه کشت و کشتار و جنگ و خون ریزی و ریختن خونـــِ آدمی زاد ها به راحتیـــِ راحت تر از آب خوردن در طولـــِ تاریخ، نجاتـــِ جانـــِ یک انسان قضیه ای لوث شده می ماند...خیلی عجیب است...ذهنم در تمامـــِ فیلم فقط پر است از علامتـــِ سوالی مربوط به این سوال که این همه تلاش برای چه...این همه نجاتـــِ زخمی ها...جراحی زیر ِ سقفـــِ در حالـــِ ریزش...مداوا در پناهگاه...به خطر انداختنـــِ جان ها برای نجاتـــِ جانـــِ یک انسان...این همه جنگیدن برای زنده نگه داشت...دوست ندارم از بُعد ِ دیگری در مورد ِ این فیلم حرف بزنم...از مقاومتی که کردند...از ایمانی که برای جنگیدن و دفاع داشتند...از سختی های جنگ...حتا از هق هقـــِ گریه هایم وقتی لیلا فریاد می زد انا المسلم...انت المسلم...این ها لا اقل برای من کلیشه ایست...اما آن چیزی که در این فیلم برایم نو و تازه بود...برجسته کردنــــِ تلاش ها برای نجاتـــِ جان انسان ها بود... آن هم زیر ِ توپ و تانک و خمپاره که هم زمان با نجات دادن ، جان های زیادی را هم می گرفت...هنوز مبهوتم...با تمام شدنـــِ فیلم...نه به شادیـــِ آن لحظه ای که ایرانی ها رسیدند و دریچه ی پناه گاه را باز کردند ، بل به آیه ی ومَنْ اَحْیاها کانّما اَحْیا الناسَ جمیعا...می اندیشیدم...


*.جمله ای از نوشته های سابقـــِ جنابـــِ امین مجد...

*.جایـــِ میان مار...فلسطین...عراق...بحرین...پاکستان...و هزاران نقطه از این دنیای تیره و تاریک در نوشته ام کجاست؟ !

 *.دلم سکوت می خواد...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۰۵
مانا

نظرات  (۸)

میکشند به نام شیطان!!!
پاسخ:
و به کام شیطان...
سلام..چه خوب نوشتی..منتظر نوشتنتم...
حیف اینجا شلوغه نتونستم درست حسابی بخونم!
روزهای زندگی بیشتر شبیه شوخی بود. به شدددددت ضعیف
پاسخ:
من انقدر درگیر ذهنیات خودم در طول فیلم بودم که تخصصی بهش نگاه نکردم !!! نیست خیلی متخصص ام تو نقد !
۰۶ مرداد ۹۱ ، ۰۴:۴۴ سفید کمرنگ
حرم امام رضا...سجاده...
پاسخ:
لحظه شماری می کنم...
سلام ..

این را نگفتی که دانشجوی زمین شناسی .. شهید شد ..

..

دوست داشتم فیلمش رو .. بی نظیر بود .. و به یاد ماندنی /./
پاسخ:
کدوم دانشجوی زمین شناسی ؟ !!
سلام..زهرا جون نکنه میخوای بیای مشهد؟؟!
مشتاق دیدااار
پاسخ:
راستی شرمنده ها ! کدوم الهامی ؟ ! نشناختم.
۰۷ مرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۰ شیعیون(پیمان فرد)
الان نشد ولی باز میام
پاسخ:
قدم رنجه می فرمایید !
حالا چرا آپ میکنی و زودی پاک میکنی!! ادم رو تو خماری میذاری.
.
بذار بخونیم خووووووووو.
پاسخ:
من که چیزی رُ پاک نکردم !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">