دو نفره...
پنجشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۰، ۰۶:۲۸ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم...
|ـــــ این قسمت تا اطلاع ثانوی تعطیل است ـــــ|
........................................................
*.ماشین راه می افته...نمی دونم کی خوابم می بره...ساعت ۵ بیدار می شم...رسیده ترمینال...از خودم تعجب می کنم که تمام مسیرو خواب بودم...
*.داره بارون می باره...خیلی دوست دارم بیشتر قدم بزنم...اما وسایلم سنگینن...باید هر چه زود تر سوار آژانس بشم...
*.عجب...کرایه ۶ تومان !
*.من نمی دونم...الآن که زمستونه...چه معنی می ده هوا پاییزی باشه؟...دیروزو می گم...دلم آشوب بود...
*.بارون پاییز...می سوزونه دل آدما رو...
*.چقدر صدای خوردن قطره های بارون به شیشه پنجره رو دوست دارم...
*.سلام پانی کوچولو...عروسکمو می گم !
یا علی مددی...
۹۰/۱۱/۱۳