تحمیدیه...
شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۷:۱۱ ق.ظ
حالا که تو هستی می توانم پرواز کنم... می توانم تمام بادکنک های دنیا را قرض بگیرم، با آن ها به آسمان بروم... وقتی هم که آخرینشان ترکید در آغوش تو بیفتم...
حالا که تو هستی می توانم تمام لحظاتی که نبودی را در یک لحظه ی چشمان تو زندگی کنم...
حالا که تو هستی می توانم شاد باشم از پریدن خسته نشوم مثل کودکانی که چیز تازه ای پیدا کرده اند و می دوند تا آن را نشان دیگران بدهند، کل دنیا را بدوم و تو را نشان همه بدهم...
ممنون که هستی...
۹۶/۰۶/۲۵