گعده !
چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۹:۲۹ ب.ظ
گوشیمو برمی دارم می بینم دو تا میس کال دارم از بهار ،دوستم.
یه اسمس هم زده گفته باهات کار دارم یا زنگ بزن یا زنگ می زنم.
پشت گوش می ندازم یادم می ره، دوباره زنگ می زنه می فهمم که کار مهمی داره.بعدش خودم بهش زنگ می زنم. بعد از احوال پرسی و اینا می گه خونه ی خودمون روضه داشتم.
از وقتی مادرش فوت شده زیاد اون جا نمی ره.
می گه به نیت پدر و مادرم.
می گم خوش به حالت برای منم خیلی دعا کن.
می گه زهرا من پارسال به یک نوحه خونی که روضه می خوند هزار تومان دادم گفتم تو روضه هاتون برای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دعا کنید. امسال هم برای روضه ام اونو دعوت کردم و بهش دیروز گفتم من این بیست هزار تومن رو اضافه بر پول روضه ها به شما می دم تا از این به بعد تو همه ی روضه ها برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کنید. اما اون فکر کرده که من منظورم همین جلسه ی خودم بوده، چون وقتی بعد از روضه ی من رفت روضه ی همسایه، منم اون جا بودم و دیدم که اصلا دعا نکرد. همه اش برای رفع مشکلات مالی و مریضی مردم دعا می کرد.
بهش بگم که من منظورم این بود که تو همه ی روضه ها برای فرج امام زمان دعا کنید؟
توی دلم بهش غبطه می خورم که انقدر دغدغه داره و می گم آره حتما بگو اما بهتره چند تا حدیث هم بهش بگی و از فلسفه ی نیاز ما به ظهور هر چه سریع تر امام زمان هم بگو، شاید این طوری اثر گذار باشه.
می گه باشه و ادامه می ده: زهرا این جا اصلا هیچ کس دعا برای امام زمان و فرج امام زمان نمی کنه. روضه خوان ها فوقش بعد از مراسم برای برآورده شدن حاجاتشون دعا می کنند. حتی اگر بگی که من یه حاجت بزرگی دارم که همون ظهور امام زمان هست و بهشون نگی فکر می کنند که مثلا بزرگ ترین حاجتت اینکه زود ازدواج کنی.
می گم کس بهتری نبود دعوت کنی؟ می گه نه این تازه بهترینش بود !
می گم آره متاسفانه مشگین شهر از نظر فرهنگ مذهبی خیلی عقب مونده است. کسی هم نیست به دادش برسه. نه موسسه مذهبی فرهنگی خاصی اون جا فعالیت می کنه، نه مردمش به فکر این هستند که دین جاری بشه توی زندگیشون.خب کسی اگر تبلیغ نکنه از کجا بفهمن که دارن لنگ می زنن.
مذهبی ترینشون فوق فوقش یه چادر سر می کنند و یه روضه ای در سال می گیرند. متاسفانه عمق دین توی این شهر رخنه نکرده.
من خودم وقتی 17 ساله بودم کسی مثل آیت الله بهجت رو نمی شناختم وقتی اومدیم کرج و یک سال این جا درس خوندم از یکی از هم کلاسی هام که خیلی هم مقید نبود شنیدم که یک مردی هست توی قم که از پشت سر هم می بینه و اسمش آیت الله بهجت هست!
بهار هم مثل من مجبور شده غیر حضوری حوزه بخونه می گم نگران نباش ان شاء الله طلبگیتو که تموم کردی خودت یه کاری برای فرهنگ اون جا می کنی کسی که کاری نکرده تا به حال و احتمالن هم نکنن، نیت بکن ان شاء الله خدا کمکت می کنه.
جدیدا خیلی اوضاع مشگین شهر ذهنمو به خودش مشغول کرده، خودمون که از وقتی اومدیم تهران دیگه حاضر نیستیم برگردیم اون جا .بی قید های تهران از مذهبی های اون جا بیشتر اطلاعات دینی دارند.
حتی جو مذهبی خانواده ی خودمون هم از وقتی اومدیم تهران خیلی تغییر کرده.
بعضی از شهرای کوچیک کشور اصلا با مشگین شهر قابل مقایسه نیستند مثلا شهر های استان اصفهان و یزد که چند تاییشونو سر زدم فوق العاده بافت و فرهنگ مذهبی دارند یا هم اتاقی هام از شه های مختلف خودشون که صحبت می کردند به همین نتیجه می رسیدم، اما توی مشگین شهر این طور نیست. مثلا تا به حال نشده یک نماینده ی مجلسی رای آورده باشه که اصلاح طلب نباشه !
اومدنمون به تهران و نموندنمون توی مشگین شهر یکی از بزرگ ترین نعمت های خدا بوده که به ما داده.
نمی دونم آیا من هم به این مسئله باید فکر بکنم یا نه
که : تو هم مسئولیت داری در قبال زادگاهت و نباید بنشینی و منتظر باشی یکی پیدا بشه و بره وضعیت اون جا رو سر و سامون بده.
یه اسمس هم زده گفته باهات کار دارم یا زنگ بزن یا زنگ می زنم.
پشت گوش می ندازم یادم می ره، دوباره زنگ می زنه می فهمم که کار مهمی داره.بعدش خودم بهش زنگ می زنم. بعد از احوال پرسی و اینا می گه خونه ی خودمون روضه داشتم.
از وقتی مادرش فوت شده زیاد اون جا نمی ره.
می گه به نیت پدر و مادرم.
می گم خوش به حالت برای منم خیلی دعا کن.
می گه زهرا من پارسال به یک نوحه خونی که روضه می خوند هزار تومان دادم گفتم تو روضه هاتون برای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دعا کنید. امسال هم برای روضه ام اونو دعوت کردم و بهش دیروز گفتم من این بیست هزار تومن رو اضافه بر پول روضه ها به شما می دم تا از این به بعد تو همه ی روضه ها برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کنید. اما اون فکر کرده که من منظورم همین جلسه ی خودم بوده، چون وقتی بعد از روضه ی من رفت روضه ی همسایه، منم اون جا بودم و دیدم که اصلا دعا نکرد. همه اش برای رفع مشکلات مالی و مریضی مردم دعا می کرد.
بهش بگم که من منظورم این بود که تو همه ی روضه ها برای فرج امام زمان دعا کنید؟
توی دلم بهش غبطه می خورم که انقدر دغدغه داره و می گم آره حتما بگو اما بهتره چند تا حدیث هم بهش بگی و از فلسفه ی نیاز ما به ظهور هر چه سریع تر امام زمان هم بگو، شاید این طوری اثر گذار باشه.
می گه باشه و ادامه می ده: زهرا این جا اصلا هیچ کس دعا برای امام زمان و فرج امام زمان نمی کنه. روضه خوان ها فوقش بعد از مراسم برای برآورده شدن حاجاتشون دعا می کنند. حتی اگر بگی که من یه حاجت بزرگی دارم که همون ظهور امام زمان هست و بهشون نگی فکر می کنند که مثلا بزرگ ترین حاجتت اینکه زود ازدواج کنی.
می گم کس بهتری نبود دعوت کنی؟ می گه نه این تازه بهترینش بود !
می گم آره متاسفانه مشگین شهر از نظر فرهنگ مذهبی خیلی عقب مونده است. کسی هم نیست به دادش برسه. نه موسسه مذهبی فرهنگی خاصی اون جا فعالیت می کنه، نه مردمش به فکر این هستند که دین جاری بشه توی زندگیشون.خب کسی اگر تبلیغ نکنه از کجا بفهمن که دارن لنگ می زنن.
مذهبی ترینشون فوق فوقش یه چادر سر می کنند و یه روضه ای در سال می گیرند. متاسفانه عمق دین توی این شهر رخنه نکرده.
من خودم وقتی 17 ساله بودم کسی مثل آیت الله بهجت رو نمی شناختم وقتی اومدیم کرج و یک سال این جا درس خوندم از یکی از هم کلاسی هام که خیلی هم مقید نبود شنیدم که یک مردی هست توی قم که از پشت سر هم می بینه و اسمش آیت الله بهجت هست!
بهار هم مثل من مجبور شده غیر حضوری حوزه بخونه می گم نگران نباش ان شاء الله طلبگیتو که تموم کردی خودت یه کاری برای فرهنگ اون جا می کنی کسی که کاری نکرده تا به حال و احتمالن هم نکنن، نیت بکن ان شاء الله خدا کمکت می کنه.
جدیدا خیلی اوضاع مشگین شهر ذهنمو به خودش مشغول کرده، خودمون که از وقتی اومدیم تهران دیگه حاضر نیستیم برگردیم اون جا .بی قید های تهران از مذهبی های اون جا بیشتر اطلاعات دینی دارند.
حتی جو مذهبی خانواده ی خودمون هم از وقتی اومدیم تهران خیلی تغییر کرده.
بعضی از شهرای کوچیک کشور اصلا با مشگین شهر قابل مقایسه نیستند مثلا شهر های استان اصفهان و یزد که چند تاییشونو سر زدم فوق العاده بافت و فرهنگ مذهبی دارند یا هم اتاقی هام از شه های مختلف خودشون که صحبت می کردند به همین نتیجه می رسیدم، اما توی مشگین شهر این طور نیست. مثلا تا به حال نشده یک نماینده ی مجلسی رای آورده باشه که اصلاح طلب نباشه !
اومدنمون به تهران و نموندنمون توی مشگین شهر یکی از بزرگ ترین نعمت های خدا بوده که به ما داده.
نمی دونم آیا من هم به این مسئله باید فکر بکنم یا نه
که : تو هم مسئولیت داری در قبال زادگاهت و نباید بنشینی و منتظر باشی یکی پیدا بشه و بره وضعیت اون جا رو سر و سامون بده.
۹۲/۰۸/۱۵