گاه...
سه شنبه, ۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۰۱ ب.ظ
هر بار که بغض راه گلومو می بنده با خودم می گم : تو که زندگیت خوبه هیچ مشکلی هم خدا رو شکر نداری پدر و مادر خوب سقف بالای سر خانواده ی خوب دانشجو هم که هستی تا به حالم که پات نرسیده به بیمارستان و بی پول و گرسنه هم نموندی پس چرا دنیا برات تنگ و تیره و تاره و اسیر بغضی؟ حرفام که تموم می شه راه گلوم باز می شه و منتظر می شم تا یک راه بندون دیگه شروع بشه و این حرفا رو با باز خودم بزنم تا دوباره یه کمی آروم شم.
خدایا من از تو و دنیا و عقبات و ما فیهما هیچی نمی خوام نه خوشبختی نه زندگی نه پول جز یه مختصر آرامشی که بتونم درسمو بخونم فقط همین خواهش می کنم.
۹۲/۰۷/۰۹