چه...
نه وقت دارم بنویسم، نه تمرکز دارم بنویسم و نه حوصله دارم بنویسم و نه این که دوست دارم این جا بدون پست جدید باشه...حال پیدا کنید پرتغال فروش را !
نه وقت دارم بنویسم، نه تمرکز دارم بنویسم و نه حوصله دارم بنویسم و نه این که دوست دارم این جا بدون پست جدید باشه...حال پیدا کنید پرتغال فروش را !
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی***که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق***نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور***که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است***خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد***که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است***مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت***ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست***بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی
خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ***نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
نوشته تون خیلی ذوق داشت..من خیلی خوشم امد..
جدی میگم ها