Title-less
می خواستم کلی چیز میز ! بنویسم...اما همه اش از یادم رفت...
سه شنبه تو اتوبوس...فیلمـــِ مهمانخانه ای در برف رُ می بینم...فیلمی که مرگ وَ برزخ رُ به صورتــــِ عقاید ِ غربی نشون داده وَ نه عقایدِ اسلامی...آدم تو این مواقع نمی دونه چی بگه...از کم کاریــــِ حوزوی ها بگه که وارد ِ هنر نشدند...یا از کولونیه سینما گران که فکر ِ خاصی رُ دنبال می کنند...وقتی هم که نقدش رو تو اینترنت خوندم ُ متوجه شدم در شبـــِ شهادتــــِ حضرت صادق موسس مذهب شیعی از شبکه ۳ پخش شده بیشتر تاسف خوردم...
با فاطمه می ریم جاهای دیدنیــــِ شهر رُ می بینیم...سه تا جا هست که خیلی منُ ذوق زده می کنه...
کارگاه های گلیم و عبا بافیـــِ نائین...این کارگاه ها زیر زمینی اند...وقتی تو سرمای هوا رفتیم داخل وَ دیدیم که چون کارگاه تو خاکـــِ رس ساخته شده بود ُ نیازی به وسایلـــِ گرمایشی نداشت ُ گرمـــِ گرم بود...تعجب کردیم...توی تابستون هم خنکـــی خنکـــِ...گلیم باف وقتی داشت با دستگاهش کار می کرد...یاد بچگی هام افتادم که مادر بزرگم ریسندگی می کرد ُ صدای دستگاهی که باهاش کار می کرد بهمون آرامش می داد...مثلـــِ لالایی می موند...
نارنج قلعه...قلعه ای به قدمتـــِ قبل از اسلام...البته الان دیگه ویرانه ای بیش نیست...اما حســـِ خوبی داشتم از این که به بنایی که مالــــِ ۲۰۰۰ سالـــِ پیش بود دست می زدم...کاه گل هایـــِ لایـــِ خشت ها رو می بینم می گم...فاطمه ببین کاهـــِ ۲۰۰۰ سالـــِ پیش !
مُصَّلی...