نگاه...
".یکی از دلایل اینکه اهل دنیا معمولاً عصر جمعه احساس پوچی و دلمردگی دارند این است که جمعهشان را صرف دنیا کردهاند. اما کسانی که در یک معنویت طولانی زندگی کردهاند و از زمینههای معنوی روز جمعه بهره گرفتهاند، در عصر جمعه شاد و سرحال هستند. دعا میخوانند، عبادت میکنند، صله رحم به جا میآورند، به قبور اموات سر میزنند؛ خلاصه در حالت معنوی خود عیش میکنند! گفت:
اینکه بینی مرده و افسردهای | زان بود که ترک سرور کردهای |
اگر کسی علت افسردگی و دلمردگیِ عصر جمعه را نفهمد فکر میکند دلیل غصهاش، نداشتن سرگرمیهای مهیج است! میگوید اگر فلان وسیله بازی و سرگرمی را داشتم، عصر جمعه مشغول بازی با آن میشدم و دیگر خسته و افسرده نبودم! اما وقتی همان وسیله را خرید پس از مدتی از آنها هم خسته میشود. حالا در واقع با داشتن آن وسیله، بیوسیله میشود! درست مانند اهل دنیا که با داشتن دنیا، بیدنیایند! و چون علت افسردگی را نمیدانند مجبور میشوند چیز دیگری از همان دنیا را جایگزین آن کنند... همة اینها به جهت آن است که علت افسردگی خود را نمیدانند و متوجه نیستند اگر کسی بخواهد با غیر خدا قرار و آرامش پیدا کند همیشه بیقرار و بیآرامش است. گفت:
آن نفسی که با خودی بسته ابر غصهای | و آن نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت |
آن نفسی که با خودی یار کناره میکند | وآن نفسی که بیخودی باده یار آیدت |
آن نفسی که با خودی همچو خزان فسردهای | وآن نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت |
جمله بیقراریت از طلب قرار توست | طالب بیقرار شو، تا که قرار آیدت |
بیقراری و عدم آرامش انسان بهخاطر آن است که میخواهد با دنیا قرار بگیرد در حالی که باید طالب حق شود؛ مثل مؤمنین واقعی که از طریق ارتباط با حق آرام هستند، از خود رسته و به حق پیوستهاند.
منبع : کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین
نویسنده : اصغر طاهرزاده
........................................................
یا علی مددی...