...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

عوارضی...

جمعه, ۲ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۴۸ ب.ظ
به نامش...

یکی دو ماهی می شه که بی اشتهایی دارم...و بالتبع نتیجه اش هم می شه ضعف و سر درد به خاطر ِ کم بود ِ مواد ِ مورد ِ نیاز در تن !...قبل ترش زیاد می خوردم و سیر نمی شدم...یک دفعه ورق برگشت...

تا یک کمی گرسنه می شم و سوختــــِ بدنم تموم می شه سردرد شروع می شه...دیگه مثلـــِ قبل بار ِ سنگین نمی تونم حمل کنم...زیاد نمی تونم پیاده روی کنم...حتا شب ها هم نمی تونم بیدار بمونم...متاسفانه از عوارضـــِ بی دقتی در غذا خوردنـــِ...تنبلی کردن و غذا نخوردن ! وعده های غذایی رُ عقب ُ جلو انداختن ُ گرسنه موندن...حالا به این حال ُ روز افتادیم...ضعیف ُ ناتوان !

الآن هم که می خوام بخورم..بی اشتهایی اجازه نمی ده ! خیلی بده آدم عُقِش بگیره تا یاد ِ غذا خوردن می افته...

تو خونه که مامانم لقمه می گرفت به زور می داد بخورم...سر درد رُ هم با نبات ُ خرما ُ شیرینیجات ماست مالی می کردم...یه بار هم دیگه ضعف امان نداد...با نقشه ی قبلیـــِ آبجیم که می دونست از سِرُم می ترسم ُ تا حالا سِرُم نزدم_خودش بارها برایـــِ یک عملی که خیلی کش دار شد ُ به چندین عمل تبدیل شد...سِرُم های دردگینی ! رُ تحمل کرده بود_بردند بیمارستان...با هول ُ ولا ُ ترس ُ جیغ دو آمپول نوش ِ جان کردیم ُ یک سِرُم !

شبش هم بلیط داشتم برای اصفهان...نگرانـــِ شرایطِِِ اضطراری بودم که ممکن بود به خاطر ِتزریقـــِ سرم یک و نیم لیتری (یحتمل) حاصل بشه...اما گویا گذشته از غذا آبـــِ بدنمون هم تموم شده بود ُ به خیر گذشت !

وقتی رسیدم اصفهان...تو سه روز فقط یک وعده تونستم غذا بخورم ُ دوباره برگشتم تهران...

بعد از تموم شدنـــِ امتحانا...با این حالُ روز...دو سه روزی بیشتر موندم اصفهان تا کارای عقب افتاده امُ انجام بدم...البته منظورم از کار های عقب افتاده استفاده ی احسن و اکمل از اینترنتی هست که به لطفـــِ دوستـــِ عزیزم در دسترس دارم...باید کلی کتاب دانلود می کردم_چه درسی چه غیر ِ درسی_حدوم ِ 8-9 گیگابایتی هم در حافظه ی کامپیوتر جا خشک کرده و منتظر ِ رایت شدنه...

اما این وسط به یک طلسمی برخوردم...

کلی تو اینترنت گشتم ُ نرو 9 پیدا کردم تا کامپیوتر ِ بدبخت رُ از شر ِ این بار ِ اضافه نجات بدم...بعد از تحملـــِ درد سر ِ فراوان با سرعتـــِ ذغالیـــِ کامپیوتر ُ کلی ذوق ُ شوق...نزدیک های یک نصفه شب درصد ِ رایت کردن مدت ِ مدیدی در صفر پا برجا موند و ما هم بی خیالـــِ دی وی دیـــِ 500 تومانی شدیم ُ در آوردیم ُ خوابیدیم...

موقعـــِ فرجه ها که رفته بودم خونه سی دی اَسیستنت رُ با خودم آوردم تا از توش نرو ِ قدیمی تری نصب کنم بلکه به مذاقـــِ معده ی کامپیوتر ِ شریف خوش بیاد ُ هضمش بکنه...با کمالـــِ تاسف دیدم که در اسیستنت هم نرو 9 موجوده...دیگه افتادیم تو کار ِ سرچ ُ دانلود...چند تا رایتر ِ نه چندان مشهور ُ دانلود کردم ُ به سختی نصب کردم...و مراحلـــِ رایت رُ انجام دادم...یکی دو دیقه بعد از رایت دی وی دی از رام در اومد و ارور داد...فکر کردم مشکل از تنظیمات بوده...مثلن سرعتـــِ بالا...خلاصه سه تا دی وی دیـــِ بس گران قیمت به ترتیب از رام در اومدن...به صرافت افتادم که برم سراغـــِ دانلود ِ نرو 5...از بعضی از دوستان هم کمک گرفتم در یافتنـــِ این نرم افزار ِ نایاب در وب...یکی پیدا می شد فری نبود...یکی پیدا می شد فیلتر بود...خلاصه بعد از کلی گشتن در فور شیرد مشاهده کردیم و گیرش انداختیم...خوشحال نصبش کردم...اما ای دلـــِ غافل...دیدم که بعله...این دیگه خیلی خیلی قدیمیشه...رایتـــِ دی وی دی نداره...

حالا دوستم لینکـــِ نرو هفت رُ واسم پیدا کرد...چون سر درد اجازه ی گشتن بهم نمی داد...176 مگا بایت...چه خبره...دانلودش تموم شده...اما هنوز از گلوی کامپیوتر نیومده پایین...لابد این حجم لقمه ی گنده ایه واسه سیو کردن...

اگر نصب شد...بدونـــِ توجه به قانونـــِ دی وی دیـــِ سوخته قابلـــِ رایت کردن نیست...دی وی دی ها رُ امتحان خواهم کرد...از کجا معلوم شاید نسوخته باشند...و اگر طلسم هم چنان برقرار بود...باید برم ُ دوباره چندین دی وی دی بخرم...اون هم به قیمتـــِ گزافـــِ دونه ای پانصد تومان و با حسرت به پنج دی وی دیـــِ بی مصرف چشم بدوزم !

*.از من انتظار نداشته باشید که با این حال ُ روزم پاشم کلی خیابون گز کنم تا بلکه تقی به توقی بخوره یکی تو اصفهان سرش به سنگی جایی خورده باشه ُ مغازه ی  سی دی فروشی باز کرده باشه تا من ازش یـــِ رایتر درست ُ حسابی بخرم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۴/۰۲
مانا

نظرات  (۷)

سلام .
میتونم به پرسم پس دشمنی مال چه روزایی خوبه . یه ندا میدادی اصفهان رو تبدیل به نرو 7 میکردیم .
راستی کم خوابی و بد خوابی رو اعصابت اثرات منفی بدی به جا میگذاره .
موفق باشی
سلام
خب چرا به خودتون نمی رسید
اینطوری که نمیشه آخه
من نمیگم ا آدم حسابی ا میگن که عقل سالم در بدن سالم
شما که میخوای برا خدا کار کنی رعایت کن این چیزا رو
۰۲ تیر ۹۱ ، ۱۷:۱۳ میمِ‌ لام
کی خسته‌ست؟
دُش‌من!
پاسخ:
ممنون...خستگیمون در رفت...
سیلام بر شما!
پاسخ:
و عیلیکیم...
سلام خواهری..
نبینم مریض شدید..!
مراقب خودتون باشید لطفاً.
پاسخ:
اما سعیمونوُ می کنیم...ممنون
۰۳ تیر ۹۱ ، ۰۱:۲۵ زهره سعادتمند
اون چیز میزا رو خوردی که دکتره داده بود؟ فایده ای نداشت؟
سرم که خوبه. من خیلی سرم دوس دارم. ینی یوقتایی م مجبورم دوس داشته باشم!، وگرنه به ملکوت اعلی می پیوندم!
از خودت مراقبت کن دختر..امانتی.
پاسخ:
نگو...خدا نکنه...
اللهم اشف کل مریض!!!
پاسخ:
راستی یادم رفت بگم...ماشاء الله پدر بزرگت خیلی چهره نورانی داشتن...خدا حفظشون کنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">