...و عبور باید کرد

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۷/۰۹/۲۱

بی کران...

شنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۱، ۰۲:۴۴ ب.ظ

*.دکتر بهم گفته تخیل و تخیلات واست مثلـــِ زهر می مونه...باید رو کاغذ بالا بیاریشون...

*.استاد آماده است تا درسُ شروع کنه...چند تا دونه کندر بر می دارم تا بخورم...آدامســـِ طبیعی...مزه ی تلخی داره...اما برای هوش ! خوبه...کم تر کسی حاضر می شه بخوردش...استاد ُ می بینم که دستش یه بسته است...می گه بچه ها از اون آدامسایی که هی می گفتین استاد واسمون بیار منم قولشُ داده بودم...براتون آوردم...بهم دو تا می رسه...هنوز نخوردمش...ببینم چه طعمیه...انگار واسش از فرنگ می آد...

*.بعد ِ چند شبـــِ پیش امروز دومین باری بود که با یـــِ بارونـــِ حسابی خدا غافلگیرم کرد...اگه تگرگ نمی بارید...حتمن تا انتها زیر ِش قدم می زدم...و این یعنی خدا ما رُ بخشیده"

*.پاییز که می شه سرم همیشه بالاست...از بس دوس دارم جدا شدنــــِ برگا از درختا رُ ببینم...زمستون که می شه سرم پایینه پایینه...از زور ِ سرما...اما بهار که می شه...همه جا می گرده...می چرخه...می جنبه...دنبالـــِ پروانه ها...غنچه ها...گلای ریز...قاصدکای رقصانـــِ در هوایـــِ زلالـــِ بهاری...پس اگه این روزا یـــِ دیوونه ای رُ دیدین که همه اش داره این ور اون ور ُ نیگا می کنه...ملامتش نکنید...

*.دیشب زینب می گه اَه اَه عطرش چه بد بو بود...منم می گم لعنت به تمامـــِ کسانی که تو نیستند اما عطر ِ تو را می زنند...وَ کلی می خندیم...نمی دونم چرا !

".سوره مبارکه نوح-آیه 10-11

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۱/۱۹
مانا

نظرات  (۲۸)

سلام
جملات شهید آوینی آدمو میبره تو فکر...شهدا کمکمون کنید...
ممنون از حضورتون
التماس دعا
یا حق
رملهایش در حلق کفش ها و دمپایی ها گیر می کند
و تو را مجبور می کند پابرهنه طی مسیر کنی...
زیبا بود..
پاسخ:
افتخار دادید...
عجیبه!!!
.
تو که تا دیروز داشتی عبور میکردی!!؟؟
یهویی اسیر شدی؟؟
.
دمـِ استادتون گرم ، چه باحاله . زن بود یا مرد؟؟!! درس عمومی یا تخصصی؟؟
.
تو چقدر دکتر میری؟؟ یکی خود این روانشناسارو باید ببره پیش روانشناس!!
اصن چرا انقدر پروفایلت ترکید یهویی؟؟
پاسخ:
زد به سرم دیگه...
۲۰ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۰۷ یک نفر از خویش دلگیر
سلام
افسوس از این از یاد رفتن ها که سر منشاء همه ی دلتنگی ها و شهادت ها بود و هست و خواهد بود تا ظهور .
پاسخ:
صد افسوس و هزاران افسوس
سلام
حست نسبت به بارون من رو برد تو بارون ... بارون دیروز... بارون شمال...
«".سوره مبارکه نوح-آیه 11» این یعنی چی؟
پاسخ:
11) تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد
افتادی به نوشتن ها!!!
خوشحالم
پاسخ:
مرسی...
منم تو بهار نه تنها قیافم مثل دیوونه ها می شه.بلکه اصلا دیوونه می شم!بس که قشنگه همه چی!بعد تا زه فکر کن بوی گل آبشار طلای و یاس و شب بو قاطی بشه...تو حیاط خونه...حسابی مست و ملنگ می کنه آدمو!
پاسخ:
دلمونو نسوزون...از این خونه ها نداریم...و از این حیاط ها و از این گل ها...
سلام....
پست زیبایی نوشته ایدد .ای کاش هیچ وقت شهدا را از یاد نبریم.
موفق باشید.
پاسخ:
ای کاش...
سلام. شیفته آقا سید مرتضی آوینی همیشه بوده و هستم...
خدایش بیامرزاد
یه روز عصر دعوتی به صرف عصرانه تو همین حیاط!بیا حالشو ببر!
پاسخ:
بابا ممنون
سلام ممنون جالب بود کاش رنگ زمینه رو عوض کنی
سلام
و همه چیز یادمان می رود ...
بعضی چیزا باید تو ذهنمون ته نشین شه ... میشه؟
پاسخ:
امولوسیون دنیا نمی ذاره !
"مادر" ، دو بخش دارد
"ما" هرچه می کشیم
از بخش دوم است . . .

یا زهرا
هر روز به روز پیش می پیچم
چون پیله به گرد خویش می پیچم
در دایره بی عبور میگردم
افسوس که بی حضور میگردم
تا مرگ چگونه گام بردارم
یا سر به کدام شانه بگذارم
ممنون . یه کوچولو آرومم کرد .
آقا جدی گفتما!آدرس بدم بیای؟روزشم هماهنگ می کنیم!
-اصفهان که روضه زیاده.همین محله مامان جونم اینا چند تا روضه هست.ولی خب از تو دوره.اون ورا رو نمی دونم.حالا روضه مامان جونم اینا که فاطمیه اول بود تموم شد.ولی خاله ام اینا فاطمیه دوم روضه دارن.از 4 ام تا 9 ام اردی بهشت.
-قدمت روی چشم.بذار فکر کنم ببینم چه روزایی می تونم.تو ام بگو چه روزایی برنامت بازه برا عصر.
۲۳ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۴۴ قلم دانش آموز
...
۲۴ فروردين ۹۱ ، ۰۱:۱۵ ...به جای خودم
چقدر پست هاتو دوست دارم...
پاسخ:
لطف داری عزیزم...
شهادت فقط برای انسان های زنده است ...
پاسخ:
همین.
چرا تیره حاالا؟
پاسخ:
مثلــــِ رنگـــِ ....
چیه خسته شدی . به روز نمی شی . یه ذره سنگین هست ولی آسون میشه همه چی

سوره رعد آیه 28

همانا یاد خدا آرام بخش دلهاست
پاسخ:
نه خسته نشدم...خالی شدم...خالی از هر گونه دل گویــه !
هنوز معلوم نیس عزیزم !
سلام
از توی گوگل پلاس به اینجا رسیدم
خدا به قلمتون برکت بده
پاسخ:
ممنون...همچنین به شما
مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی دردی علاجش آتش است
سلام
عصر بخیر
یه جوری نوشتین انگار مدت هاست اسیر هستید؟
درسته؟
شاید به قول شهید آوینی اسیر تن هستید
بگذریم اما این نظر شخصی منه اما برخی از جمله های شهید آوینی به دلیل فراهم نبودن بستر مناسب برای جاری نشدن آن در جامعه ره آور جالبی نداشته.همین باعث شده که هیچ گاه به اون اتوپیا که در نوشته هاشون هست نرسه.و در حد یک شعار باقی بمونه.
پاسخ:
درسته قطعن جامعه ظرفیت درک سخنان شهید آوینی رو نداشت و نداره...شهید آوینی برای خیلی سال های جلوتره و اون موقع دیگه فقط آرمان نخواهد بود و هوایی خواهد بود برای نفس کشیدن
ای وای بر اسیری کزیاد رفته باشد

در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
سلام برمانای عزیز
الحمدلله که کلمات من هم به روئیت چشمان شما مزین شد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">